با گوش دادن به موسیقی به خودتان گوش دهید

در طول قرن ها انسان ها اشکالی از موسیقی را به عنوان درمان بدون فهمیدن آن  استفاده می کردند.علم موسیقی درمانی به گذشته های دور بر می گردد از زمانی که ما می دانیم موسیقی بوده است.

در زمان های خیلی دور موسیقی به عنوان یک شفادهنده و یک آرام کننده به کار برده می شده است چیزی که در هر فرهنگ پذیرفته شده بود. در فرهنگ باستانی مصر و بین النهرین موسیقی و شفا، با معبد و مراسم مذهبی گره خورده بود.

چینی های قدیم و تمدن های هند نیز موسیقی را شفابخش می دانستند. در یونان قدیم ارتباط نزدیکی بین موسیقی و شفا وجود داشت. این همبستگی به یکی از خدایان یونان (آپولو) شخصیت و شکل داده است. آپولو هم خدای موسیقی و هم خدای طب بود. یونانیان معتقد بودند که بروز امراض نتیجه عدم هارمونی در وجود فرد است و موسیقی با قدرت روحی خود می تواند در   برگرداندن هارمونی و نظم در نتیجه سلامتی در فرد مورد استفاده قرار گیرد.

از زمانی که یونانیان دریافتند که موسیقی و مقام های متفاوت آن اثرات قابل پیش بینی در هدایت و عواطف بشر دارد، از آن در درمان و پیشگیری بیماری ها استفاده نموده اند. رومی ها نیز به قدرت شفابخش موسیقی اعتقلد داشتند؛ به عنوانمثال آنها معتقد بودند که موسیقی  می تواند مار گزیدگی را علاج کند و با طاعون مبارزه نماید. رومی ها همچنین اعتقاد داشتند که موسیقی     بی خوابی را درمان می کند.

در قرون میانه، موسیقی در خدمت دین بود و ذهن را را برای تعلیمات مذهبی و افکار مقدس آماده می نمود. بر اساس بیینش رایج در قرون میانه و برداشت های مذهبی کلیسا، بیماری به عنوان تنبیهی برای گناه محسوب می شد. در نتیجه دین و موسیقی مذهبی قسمت مهمی از روش درمانی قرون میانه را تشکیل  داده بود. در این دوران از سرودهای مخصوصی در درمان استفاده می کردند.

در دوره رنسانس هر دو گروه موسیقی دانان و پزشکان به دوران کلاسیک یونان نظر افکنده و از آن الهام گرفته اند. عقیده یونانی ها که سلامتی را ناشی از هارمونی عناصر و ناخوشی را عدم هارمونی می دانستند در دوره رنسانس رواج یافت و جانشین نظریه قرون میانه شد.

در دوران باروک از قرن هفدهم تا نیمه قرن هجدهم، اعتقاد به قدرت و تاثیر موسیقی بر شخصیت، عواطف، امیال، ذهن و جسم بشر به وسیله نظریه پردازان موسیقی آلمانی، تحت عنوان ((فیگورین)) یا نظریه فیگور تدوین شد.

از اواخر قرن نوزدهم استفاده از موسیقی برای در مان بیماران روانی رو به افزایش نهاد. در واقع در قرن نوزدهم، زمینه ایجاد حرفه ((موسیقی درمانی)) برای قرن بیستم فراهم شد. در طول قرن بیستم با پیشرفت تکنولوژی و اختراع ضبط صوت جاذبه استفاده از موسیقی در بیمارستان ها افزایش یافت و از نوارهای موسیقی برای سرگرمی و راحت خوابیدن، آرام کردن، کاهش ترس از جراحی و کاهش درد استفاده می شد.

امروزه در بسیاری کشورها رشته ای به نام((موسیقی درمانی)) وجود دارد و به تربیت دانشجویان در این رشته می پردازند. در موسیقی درمانی از موسیقی درمانی برای  فراهم کردن تغییرات مثبت در رفتار افراد استفاده می شود.

موسیقی درمانی، کمک به افراد برای رسیدن به توانایی های بالقوه شان، ترمیم، تثبیت و بهبودی سلامت جسمی و اجتماعی شان است.

((هدف اصلی موسیقی درمانی توجه دادن افراد به خودشان است که به موسیقی در حقیقت به خودشان گوش بدهند.))

((لین هارد))



2 نفر این مطلب را دوست داشته